مرگ به عشق فرهاد مجیدی

هفته گذشته خبر فوت پسر ۲۰ ساله روی خیلی از سایت ها و تلکس های خبری قرار گرفت. همه چیز از خداحافظی فرهاد مجیدی از دنیای فوتبال شروع شد. احمد که از طرفداران دو آتشه تیم استقلال بود و علاقه زیادی به مجیدی داشت پس از خداحافظی او، دچار سکته قلبی شده و جان خود را از دست داد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ورزش هرمزگان-خبر ورزشی،هفته گذشته خبر فوت پسر 20 ساله روی خیلی از سایت ها و تلکس های خبری قرار گرفت. همه چیز از خداحافظی فرهاد مجیدی از دنیای فوتبال شروع شد. احمد که از طرفداران دو آتشه تیم استقلال بود و علاقه زیادی به مجیدی داشت پس از خداحافظی او، دچار سکته قلبی شده و جان خود را از دست داد. عشق به فوتبال و بازیکنان محبوب آن باعث شد که احمد دیگر هیچگاه نتواند پیراهن استقلالی ها را به تن کند و به خاطر آنها سوت و کف بزند.

آبی و قرمز تنها دو رنگ است اما این رنگ ها برای برخی از هواداران دو تیم پرطرفدار کشورمان یعنی استقلال و پرسپولیس معنای دیگری دارد. گاهی اوقات طرفداران دو آتشه این دو تیم، حتی استفاده از رنگ پیراهن تیم حریف را برای خودشان ممنوع می کنند. درست مثل احمد مظاهری - پسر 20 ساله ای که از ناحیه دو پا دچار معلولیت بود و نمی توانست مثل خیلی از هم سن و سالان خود پا به توپ شود و فوتبال بازی کند اما او از طرفداران پر و پا قرص فوتبال بود.

پسر جوان به باشگاه و بازیکنان استقلال علاقه زیادی داشت و اسامی همه بازیکنان سابق و فعلی این باشگاه را به خوبی می دانست. به گفته خانواده احمد، محال بود که احمد اخبار تیم محبوبش را با جزئیات کامل دنبال نکند تا اینکه بالاخره پیگیری همین خبرها کار دست پسر جوان داد و جان او را گرفت.

مرگ به عشق فرهاد مجیدی

این خبرها دروغ است

«چند روزی می شد که از رسانه ها شنیده بود که قرار است فرهاد مجیدی از فوتبال خداحافظی کند سعی می کردیم هر طور که شده به احمد بگوییم این خبرها کذب و دروغ است. احمد هم خودش اعتقاد داشت محال است وسط بازی های به این حساسی، فرهاد خداحافظی کند. پسرم با این حرف ها خودش را آرام می کرد و ما هم حرف هایش را تایید می کردیم. می ترسیدیم احمد به خاطر فوتبال، کار دست خودش بدهد.»

این حرف هایی است که ناهید مظاهری، مادر احمد به زبان می آورد. حالا چند روزی می شود که او به عزای پسر جوان خود نشسته و این روزها خودش را با خاطرات گذشته او دلگرم می کند.

اتاقی پر از پوستر فرهاد

این روزها اگر سری به خیابان نبرد جنوبی بزنید، حتما چشمتان به اعلامیه های مربوط به احمد خواهد خورد. کافی است سراغ خانواده احمد را بگیرید تا اهالی محل، نشانی خانه اش را به شما بدهند. «هواداری احمد زبانزد همه اهل محل بود. همه لیدرها و بوقچی های استادم، پسرم را می شناختند. همه می دانستند که وقتی پای تیم استقلال در میان باشد دیگر حریف احمد نمی شوند.»

به گفته مادر این طرفدار آبی پوش، پسر 20 ساله عاشق استقلال بود تا آنجا که رنگ دیوار اتاقش هم آبی است. «تمام اتاق او پر شده از پوسترهای بازیکنان استقلالی به خصوص فرهاد مجیدی». پوستر فرهاد مجیدی در تمام گوشه های اتاق احمد به چشم می خورد. احمد می گفت: «مادر دوست دارم هر طرف اتاقم که سر بچرخانم تصویر فرهاد مجیدی را ببینم.»

ای کاش او هم بود

طرفدار دو آتشه هیچ وقت فرصت آن را پیدا نکرده بود که فرهاد مجیدی را از نزدیک ببیند. «او به هر دری زد تا بتواند در تمرینات استقلال حاضر شود و از نزدیک بازیکنان مورد علاقه اش را ببیند اما نشد که نشد چرا که شرایط معلولیت پسرم این اجازه را به او نمی داد.» در این میان، خانواده پسر 20 ساله هم بیکار ننشستند و بالاخره تلاش های آنها نتیجه داد چرا که احمد موفق شد در بازی های دربی، خودش را سر تمرین استقلال در ورزشگاه آزادی برساند. «آن روز را خوب به خاطر دارم. پسرم از خوشحالی نمی دانست چه کار کند. انگار دنیا را به او داده بودند. آن روز، احمد خیلی از بازیکنان را از نزدیک دید و یک دل سیر با همه آنها عکس گرفت.»

درست است که آن روز احمد موفق شد سر تمرین های تیم مورد علاقه اش حاضر بشود و بیشتر بازیکنان را از نزدیک ببینداما او برخلاف تصورش، بدشانسی هم آورد چرا که آن روز همه بازیکنان حاضر بودند به جز فرهاد مجیدی. درست یادم نیست اما به ما گفتند که فرهاد مجیدی در ایران نیست.»

به گفته خانم مظاهری، پسرش در راه بازگشت به خانه مدام غصه ندیدنفرهاد را می خورد. «احمد مدام می گفت که ای کاش او هم بود. ای کاش می توانستم او را هم ببینم.» به اینجای صحبت ها که می رسد انگار داغ دل مادر احمد تازه می شود. او آهسته اشک می ریزد و زیر لب می گوید: «کاش او را هم می توانست ببیند.»

مرگ به عشق فرهاد مجیدی

وقتی فرهاد رفت

بالاخره روزی رسید که تیم استقلال و مس کرمان روبروی هم قرار گرفتند. این بازی هم مثل همه بازی های دیگر شروع شد. احمد خوشحال بود و به خانواده اش می گفت: «دیدید که فرهاد مجیدی تیممان را رها نکرد، آن هم وسط بازی های فصل». «یادم هست که این جمله را احمد بارها با خوشحالی به زبان آورد.» اما این خوشحالی برای پسر جوان دوام زیادی نداشت و به خوبی و خوشی تمام نشد چرا که کاپیتان تیم استقلال، درست در دقیقه 89 بازی، هنگامی که با بازیکن دیگر تعویض شد، در میان بهت و حیرت هواداران استقلال از فوتبال برای همیشه خداحافظی کرد. فرهاد مجیدی، یکی از محبوب ترین بازیکنان استقلال که در چند سال اخیر به نماد این تیم بدل شده بود، حالا در مقابل چشمان متعجب هواداران خود، مستطیل سبز را ترک می کرد.

خداحافظی بهترین هوادار

«لحظه خداحافظی فرهاد مجیدی دیگر نمی توانستیم حریف احمد بشویم. مدام فریاد می زد که مگر می شود کاپیتان تیم، وسط فصل خداحافظی کند. تیم زمین می خوردو ما می رویم ته جدول و ...» خانواده احمد خیلی سعی کردندکه پسرشان را آرام کنند اما او حسابی به هم ریخته بود تا جایی که آن روز پای او به بیمارستانو کپسول اکسیژن کشیده شد. «بدنش سرد شده بود. فشارش افتاده بود. به همین خاطر پزشکش از ما خواست که آن شب احمد را در بیمارستان بستری کنیم.»

فردای آن روز، یعنی روز جمعه دهم آبان ماه، طرفدار جوان حالش کمی بهتر شده بود؛ به همین خاطر خانواده اش او را به خانه بردند. «لب به غذا نمی زد و عصبی شده بود تا جایی که روز شنبه حالش بار دیگر بد شد. او را به بیمارستان بوعلی سینا بردیم و در بخش «آی سی یو» بستری کردیم. پسرم سکته قلبی کرلده بود و مدام می گفت می خواهم به خانه بروم.»

احمد قرار بود روز یکشنبه از بیمارستان مرخص شود و به آغوش خانواده بازگردد. خانواده اش هم روز یکشنبه راهی بیمارستان شدندتا پسرشان را به خانه ببرند. خانم مظاهری در این باره می گوید: «صبح روز یکشنبه بود که به بیمارستان رفتیم، پزشک احمد گفت حالش مساعد نیست و نمی شود او را ترخیص کرد. او گفت اگر کمی بیشتر بماند، حالش بهتر خواهد شد. من هم پسرم را دیدم، حالش خیلی بد به نظر نمی رسید.»

خانواده ماحمد کمی آرام گرفتند و به پیشنهاد دکتر، پسرشان را به بیمارستان سپردند اما آنها پس از خداحافظی با پسرشان در مسیر بازگشت به خانه بودند که از بیمارستان با آنها تماس گرفته شد. «به ما گفتند بهتر است برگردید؛ حال پسرتان بد شده و در حال احیای او هستیم.» خانم مظاهری به سرعت خودش را به بیمارستان رساند اما وقتی بازگشت که پسرش دیگر جانی در بدن نداشت. گریه امان مادر احمد را می برد و می گوید: «پسرم را به سردخانه برده بودند. او دیگر پیش ما نبود.»



Instagram

نظرات شما عزیزان:

بهداد
ساعت16:42---1 دی 1392
لطفافارسی<img src=\"http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(13).gif\ " width=\"18\" height=\"18\"><img src=\"http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(9).gif\ " width=\"18\" height=\"18\"><img src=\"http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif\ " width=\"18\" height=\"18\">کاش از تیم خداحافظی نمی کردی

بهداد
ساعت16:42---1 دی 1392
لطفافارسی<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(13).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(9).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif" width="18" height="18">کاش از تیم خداحافظی نمی کردی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اخبار ، ،
برچسب‌ها: فرهاد مجیدی , هواداران استقلال , فرهاد , مجیدی , استقلال , پرسپولیس , وب سایت رسمی فرهاد مجدی , 4 , 4تایی , چهار تایی , 6تایی , 4 تایی ها , 6 تایی ها , بازگشت , باشگاه استقلال تهران , خداحافظي فرهاد مجيدي , فوتبال ,

تاريخ : ا نويسنده : سینا ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.